ولایـــــــــــــــــــــــــــت

وبلاگ ولایت برای مقابله با جنگ نرم دشمن فعالیت میکند و گوش به فرمان رهبر عظیم الشأن انقلاب میباشد

ولایـــــــــــــــــــــــــــت

وبلاگ ولایت برای مقابله با جنگ نرم دشمن فعالیت میکند و گوش به فرمان رهبر عظیم الشأن انقلاب میباشد

ولایـــــــــــــــــــــــــــت
الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم
بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم.
(شهید شوشتری)

و اینک برآنیم تا در فضای سایبری توصیه های گهربار امام خامنه ای را روشنی مسیرمان گردانیم و در این میدان جنگ نرم هم جهادگونه حرکت کنیم.
و ای رهبر عزیز از شما متشکریم که با وجود سراسر نور خود مسیرمان را روشن کردی تا در دره های تاریک راه نیافتیم.
جانم فدای یک لحظه عمرت ای امام
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی

وظیفه عالمان در عصر امام زمان(علیه السلام)

دوشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۱، ۰۸:۵۷ ب.ظ
وظیفه عالمان در عصر امام زمان(علیه السلام)                  

    1. پرهیزگارى و پیشوایى پرهیزگاران

    نمونه‌اى از ولایت اولیاى خدا

    2. جهاد همه جانبه فرهنگى

    3. دستگیرى از نسل جوان

    4. تجهیز به سلاح علم و حکمت



وظیفه عالمان در عصر امام زمان(علیه السلام)

1. پرهیزگارى و پیشوایى پرهیزگاران

بزرگ ترین افتخار براى عالمان شیعه این است که عهده‌دار نقشِ وراثت از امام زمانعجّل اللّه تعالى فرجه الشریف مى‌شوند؛ یعنى ایشان در زمان غیبت، وظیفه‌اى را انجام مى‌دهند که اگر مولایشان حضور مى‌داشت، آن را انجام مى‌داد؛ البتّه در شعاعى کوتاه و ظرفى محدود. کار، همان کار، یعنى روشنگرى و هدایت خلق خدا است.(1)

در دوران غیبت، دو وظیفه و تکلیف براى ما ضرورت دارد: یکى این که خودمان را از آلودگى گناهان و غفلت‌ها پاک کنیم و لحظه به لحظه به خدا نزدیک‌تر سازیم، و دیگر آن که دست دیگران را نیز بگیریم و اطراف خویش را نورافشانى کنیم. در واقع باید نقش امام(علیه السلام) را در شعاعى کوچک و محدود ایفا کنیم. بارى، عالمى که در مکتب اهل بیت(علیهم السلام) تربیت شده باشد مى‌تواند یک مرتبه از ولایت و امامت را چه در عرصه تکوین و چه در جنبه تشریع عهده دار شود.

نمونه‌اى از ولایت اولیاى خدا

درست است که تعداد امامان، به معناى اصطلاحى خودش، دوازده تا بیش‌تر نیست؛ امّا پیروان واقعى ایشان فراوانند. یکى از اولیا و دوستان خدا که پس از مرگ نیز کرامت‌هاى فراوانى از وى ظاهر شده، مرحوم میرزاى قمى(رحمه الله) است. فراوانند کسانى که براى رسیدن


1. امام‌هادى(علیه السلام) دباره جایگاه والاى عالمان متعهّد در عصر غیبتِ امام زمان(ارواحنا فداه) مى‌فرماید: «اگر نبودند عالمانى که پس از غیبتِ قائم شما، مردم را به سوى حضرت، دعوت و راهنمایى، و با برهان‌هاى الاهى از دین او دفاع کنند و بندگان ضعیف خدا را از دام ابلیس و سرکشان و نواصب برهانند، هیچ کس باقى نمى ماند، مگر آن که از دین خدا خارج مى‌شد، ولى این عالمان، همان‌گونه که ناخداى کشتى، سکّان کشتى را به دست مى‌گیرد، زمام دل‌هاى شیعیان ضعیف ما را به دست مى‌گیرند: اولئکَ هُمُ الأَفضَلُون عندَ اللَّهِ عزَّ و جل؛ همانا ایشان برترین افراد نزد خداوند عزّ و جلّ هستند». (علامه مجلسى، بحارالأنوار، ج 2، ص 6، باب 8، ح 12)



به حاجت خود به مقبره ان بزرگوار در قبرستان شیخانِ قم رفته‌اند و پس از خواندن فاتحه و سوره یس به حاجت خود رسیده اند. این شخصیت بزرگ، نزد خداوند چنان مقامى یافته که آثار وجودى و کرامت‌هایش فراتر از مواردى است که زمان حیات او رُخ داده و به قدرى گسترده و فراوان است که ضبط و جمع آورى آن‌ها بسیار دشوار مى‌نُماید.

حضرت آیت‌الله بهجت، أدام اللّه ظلّه العالى، درباره یکى از کرامت‌هاى مرحوم میرزا در زمان حیات او مى‌فرمود: شخصى که مقابل مقبره مرحوم میرزاى قمى اعلى الله مقامه دفن شده، از‌هالى قفقاز بوده است. وى زمان حیاتش با کاروانى از قفقاز که در آن دوران، در قلمرو ایران بوده است، جهت انجام مراسم حج، عازم مکّه معظّمه مى‌شود. پس از زیارت خانه خدا و انجام مراسم حج، قدرى سوغات مى‌خرد و در همیانش مى‌گذارد و به جدّه مى‌رود و بر کشتى سوار مى‌شود تا به ایران بازگردد. از بدِ حادثه، همیان و سوغات و پول‌هاى داخل آن و سایر وسایلش در دریا مى‌افتد و او هرچه مى‌کوشد، موفّق نمى شود آن‌ها را از آب خارج سازد. به شدّت ناراحت و افسرده مى‌شود و چون دل پاک و باصفایى داشته است، خود را به نجف مى‌رساند و به حرم حضرت على(علیه السلام) مى‌رود و پس از زیارت به حضرت عرض مى‌کند: من همیانم را از شما مى‌خواهم. شب در حالت خواب، حضرت به او مى‌فرماید: «برو همیانت را از میرزاى قمى بگیر».

روز بعد دوباره به حرم مى‌رود و به حضرت عرض مى‌کند: من میرزاى قمى را نمى شناسم و همیانم را از شما مى‌خواهم. شب دوم باز خواب مى‌بیند که به او مى‌فرماید: «برو همیانت را در قم از میرزاى قمى بگیر». سرانجام چاره‌اى جز این نمى بیند که روانه قم شود. و براى خرج سفر قدرى پول از رفقایش قرض مى‌کند و خود را به قم و خانه میرزا مى‌رساند. وقتى در مى‌زند، خادم پشت در مى‌آید و مى‌گوید: چه کار دارى؟ مى‌گوید: با میرزا کار دارم. خادم مى‌گوید: میرزا هر روز در این ساعت از بعد از ظهر استراحت مى‌کند برو و یک ساعت دیگر بیا. در این حال، مرحوم میرزا از داخل خانه صدا مى‌زند که من بیدارم و خادم را فرا مى‌خواند و مى‌گوید: این همیان را به آن مرد بده. آن مرد همیانش را مى‌گیرد و خداحافظى مى‌کند و متوجّه نمى شود که چه کرامت بزرگى از میرزاى قمى رضوان اللّه تعالى علیه سر زده است.

 

وقتى به قفقاز مى‌رسد، پس از آن که دیدارها و رفت و آمد دوستان و خویشان به منزل او تمام مى‌شود، با خانواده اش به گفت وگو مى‌پردازد و جریان سفر و از دست دادن و دوباره به دست آوردن همیانش را نقل مى‌کند. زنش مى‌گوید: چگونه همیانت در جدّه به دریا افتاد و تو آن را در قم به دست آوردى؟! آیا وقتى در قم سراغ همیانت رفتى، از تو نشانىِ اجناس داخل آن را نپرسیدند؟ گفت: خیر. من به درِ خانه میرزا رفتم و... ناگهان میرزا از اندرونِ خانه، خادم را صدا زد و همیان را به او داد تا به من بدهد. زنش گفت: آخر چطور نامت را نپرسید؟! او از کجا مى‌دانست که تو درِ خانه را زده‌اى؟! او از کجا مى‌دانست که چه کارى دارى؟! و اصلا چطور همیان تو سر از خانه میرزاى قمى در آورده بود؟!

مرد قفقازى تازه متوجّه شد که چه کرامت بزرگى از میرزا صادر شده و او غافل بوده است؛ از این رو بسیار ناراحت و متأسّف شد. زنش نیز او را سرزنش کرد که چطور چنین کرامتِ عظیمى را از آن مرد الاهى دیدى و حتّى داخل خانه نرفتى که او را ببینى و دستش را ببوسى و همین طور همیان را گرفتى و آمدى؟! آن مرد تصمیم گرفت زندگى اش را در قفقاز رها کند و به قم بیاید و مقیم قم و خادم خانه میرزا(رحمه الله) شود. روزى که به قم رسید، دریافت که میرزا رحلت کرده و مردم بدن مطهّر او را تشییع مى‌کنند. او نیز به جمع تشییع کنندگان ملحق شد وگریست و بر سر و سینه مى‌زد و پس از به خاک سپارى میرزا تصمیم گرفت در مجاورت قبر مطهّر او سکنا گزیند و خادم مقبره آن جناب شود. مرد قفقازى، عاقبت دار فانى را وداع گفت و او را پایین قبر میرزا اعلى اللّه مقامه دفن کردند.

آرى، پیروان واقعى امامان(علیهم السلام) نیز مى‌توانند به درجه‌هایى از ولایت، امامت و پیشوایى امّت دست یابند:

وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ؛(1) و ما مى‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم.

به فرموده خداوند رحمان در سوره فرقان، یکى از درخواست‌هاى بندگان ویژه او چنین است:

 


1. قصص(28)، 5.



وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ اماماً.(1)

ما را امام و پیشواى پرهیزگاران قرار دِه!

تربیت‌شدگان مکتب آل‌البیت(علیهم السلام) فقط به این بسنده نمى کنند که فقط گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند؛ بلکه همواره از خداوند مى‌خواهند افزون بر این که خود پرهیزگار شوند و به مراتب عالیه تقوا برسند، امام و پیشواى سایر پرهیزگاران نیز بشوند.

امام زمان(علیه السلام) از ما انجام این دو وظیفه (پرهیزگارى و پیشوایى پرهیزگاران) را مى‌خواهد. اگر توانستیم این دو نقش را به خوبى ایفا کنیم، آن‌گاه وظیفه شیعه عاشق را در حدّ وسع و توان خودمان درست انجام داده ایم؛ وگرنه، ادّعاى عشق بدون انجام وظیفه از هیچ کس پذیرفته نمى شود. کسى که عشق و محبّتش راستین است، هماره در پى انجام خواهش محبوبش مى‌رود تا جایى که دیگر چیزى براى خود نمى خواهد؛ بلکه فقط در فکر این است که محبوبش چه مى‌خواهد.

 

2. جهاد همه جانبه فرهنگى

در این زمان، نه تنها سکوت در برابر شبهه آفرینان و غارتگرانِ عقیده و ایمان جایز نیست، بلکه مجاهدت در عرصه علمى و فرهنگى واجب ترین وظیفه و تکلیف ما است.

بر همه روحانیان، مبلّغان، استادان، معلّمان و تمامِ مسؤولانِ فرهنگىِ کشور لازم است که در برابر تهاجمِ بى امانِ فرهنگى به دفاعِ جانانه از مرزهاى عقیدتى و فرهنگى اسلام بشتابند و بدانند جهادى که امروز بر همه ما واجبِ است، نه جهادى نظامى که جهادى فرهنگى است. سلاح کارآمدِ امروز نیز نه سلاح نظامى که سلاحِ فرهنگى است.

باید همه باور کنیم که با جنگى به مراتب خطرناک‌تر از جنگ هشت ساله مواجهیم. در آن جنگ، هدف، اشغال چند وجب از خاک ما بود؛ امّا در این جنگ، هدف نابودى ایمان ما است. به اندازه اهمّیت ایمان در مقایسه با خاک، این جنگ فرهنگى مهم‌تر و خطیرتر از آن جنگ نظامى است.

 


1. فرقان (25)، 74.



در عرصه کارزار و دفاع نظامى، صدها هزار شهید و فدایى وارسته، از جان خویش گذشتند و خون پاک خویش را تقدیم کردند تا مرزهاى جغرافیایى ما محفوظ بماند. آیا در عرصه کارزار و دفاع فرهنگى که بسى سخت‌تر و خسارت بارتر است، به همان تعداد نیروى آماده و لایق شهادت و فدایى جان برکف نیاز نداریم؟ جبهه حق باید با تمام توان، با سلاح علم و معرفت و منطقِ درست، به مقابله با حزب شیطان بشتابد. هرگز جاى آن نیست که در مبارزه با هجوم بى امان امواج گمراهى و فساد، به حرکت‌هایى آرام و مورچهوار یا به فعّالیت‌هایى سطحى و مقطعى دل خوش کنیم.

بسیار خسارت بار خواهد بود اگر گمان کنیم که در مواجهه با گسیل انبوه شبهه‌ها به ذهن‌هاى فعّال جامعه، فقط با تظاهرات و به کارگیرى شیوه‌هاى نظامى مى‌توانیم موفّق باشیم و رسالت خویش را به انجام رسانیم. این گونه ابزارها وقتى به کار مى‌آید که دشمن نیز با این ابزار به میدان آمده باشد. در حال حاضر، دشمن با سلاح فرهنگ به عرصه کارزار آمده است و ما نیز باید با سلاح فرهنگ به مقابله آن برخیزیم. امروز، همه استعدادها و نیروها باید بسیج شوند و به کمک نیروهاى رسمى در خطّ مقدّم جهاد فرهنگى بشتابند تا همان گونه که در عرصه نبرد نظامى به پیروزى رسیدیم، در عرصه فرهنگى نیز به پیروزى بزرگ ترى نایل آییم؛ ان شاءاللّه.

 

3. دستگیرى از نسل جوان

امام زمان عجّل الله تعالى فرجه الشریف به ویژه در این زمان، در جهت هدایت شیعیان و جلوگیرى از گمراهى جوانان، از ما بسیار انتظار دارد. چگونه ممکن است امام زمان ارواح العالمین له الفداء شاهد باشد جوانان معصومى که در خاندان شیعه متولّد شده اند و سقّشان را با تربت سیدالشهدا(علیه السلام) برداشته اند، این گونه طعمه شیاطین و گرگ صفتان شوند و از ما انتظارى نداشته باشند؟! اگر در برابر هجوم بى امان فرهنگى دشمن و خروج فوج جوانان از دین الاهى، فقط ناظر باشیم و چاره‌اى نیندیشیم، چگونه قلب مولایمان از ما راضى خواهد شد؟!

 

بنده با قاطعیت عرض مى‌کنم که بزرگ ترین وظیفه روحانیان در این عصر، هدایت جوانان و جلوگیرى از کفر و الحاد ایشان است. در هیچ زمانى، چنین وظیفه خطیرى متوجّه روحانیان نبوده است. حتّى پیش از پیروزى انقلاب، در دوران ستمشاهى و تسلّط کافران نیز وظیفه روحانیان این قدر سنگین نبوده است. این وظیفه خطیر، مقدّمات بسیارى را مى‌طلبد. کارهایى که بدان عادت کرده ایم و درس‌هایى که به طور معمول مى‌خوانیم، کافى نیست. باید یاد بگیریم که با جوانان عزیزمان چگونه برخورد کنیم؛ مشکلاتشان را چگونه حل کنیم و به شبهاتشان چگونه پاسخ گوییم. امروز شبهه‌هاى جدیدى به میدان آمده است که پاسخ‌هاى جدیدى را مى‌طلبد. باید بیش‌تر بکوشیم تا معارف اسلامى را عمیق‌تر بیاموزیم و راه تعلیمش را به دیگران فرا بگیریم. پاسخ دهى به شبهه را تمرین کنیم تا بتوانیم از عهده این مسؤولیت بزرگ برآییم. وَفَّقَنَا اللَّهُ وَ إیَّاکُم إِن شَاءَ اللَّهُ.

 

4. تجهیز به سلاح علم و حکمت

از برخى احادیث معتبر استفاده مى‌شود که براى تحقّق و گسترش حکومتِ امام عصر عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف در سطح جهان، حتّى پس از ظهور حضرت، اخلاص، فداکارى، سختى و خون دل خوردن‌هاى فراوان لازم است. نکته دیگر آن که براى تحقّق حکومت جهانى موعود، افزون بر مهارت‌هاى جنگى و نظامى، مهارت‌ها و توانایى‌هاى دیگرى نیز مورد نیاز است. افزون بر شجاعت و شهامت سرداران جنگىِ ورزیده، حکمت و درایت عالمانى فرزانه و وارسته نیز نیاز خواهد بود.

وقتى دریافتیم که مهم ترین مشکل امام زمان(علیه السلام)، جهاد علمى و فرهنگى با شبهه افکنانى است که قرائت‌هاى جدیدى از دین ارائه مى‌کنند، روشن مى‌شود که افزون بر دلیرمردانى ورزیده در عرصه جهاد نظامى به عالمانى وارسته و توانا نیازمندیم تا امام زمان(علیه السلام) را در جهاد علمى با این شیاطین انسان نُما یارى رسانند؛ البتّه ما چنان باید خود را به اوج آمادگى برسانیم که به محض ظهور حضرتش بتوانیم در رکاب او شمشیر بزنیم و

از پیشرفته ترین سلاح‌هاى نظامى نیز استفاده کنیم؛ امّا حال که فهمیدیم امام زمان ارواحنافداه مسؤولیت مهمّ دیگرى نیز دارد که رنج و غصه اش از هر چیز دیگرى بیش‌تر و کشنده‌تر است، باید براى یارى اش، خود را به سلاح علم و آگاهى مجهّز کنیم و با تمام توان در رفع این گونه شبهه‌ها بکوشیم تا بتوانیم دوستان و شیعیان حضرت را از دام شیاطینِ شبهه افکن برهانیم.

مرزبانى از قلوب شیعیان امام عصر(علیه السلام)، بر عهده عالمان ربّانى است: عُلَماءُ شِیعَتِنا مُرابِطُونَ بِالثَّغْرِ الَّذى یَلى إِبلِیسُ وَ عفاریتُهُ، یَمنَعُونَهُم عَنِ الخُرُوجِ عَلى ضُعَفَاءِ شیعَتِنا وَ عَن أن یَتسلّط عَلَیْهِم ابلِیسُ و شیعَتُهُ النَّواصِب. أَلا فَمَنِ انتَصَبَ لذلِکَ مِن شیعَتِنا کَانَ أَفضَلُ مِمَّن جَاهَدَ الرُّومَ و التُّرکَ و الخَزَرَ أَلفَ أَلفَ مَرّة لِأَنَّهُ یَدفَعُ عن أَدیانِ مُحِبِّینا و ذلِکَ یَدفَعُ عن أَبدانِهِم؛(1)عالمان شیعیان ما، محافظ و نگهبان آن مرزهایى هستند که نفوذگاه ابلیس و پیروان جنّى و انسى او است. این مرزبانان عقیده و ایمان، شیعیان ضعیف ما را از بى ایمانى و غلبه شیطان دور مى‌دارند. آگاه باشید که هرکس براى چنین امر مهمّى به پا خیزد، فضیلتش هزار هزار مرتبه از فضیلت جنگ و کارزار با تمام دشمنان اسلام بیش‌تر است؛ چرا که شرّ و بلا را از دین و بدن محبّان ما دور مى‌سازد.

یکى از بزرگ ترین نعمت‌هاى خداوند متعالى براى ما، این است که افرادى معصوم را به ما معرّفى کرده است؛ امامانى که شناختشان خطابردار نیست. فرض مطلوب این است که آدمى براى تحصیل سعادت دنیا و آخرت خویش، از کسى پیروى کند که هیچ اشتباه نمى کند.

خداوند، پیغمبر اکرم و امامان (علیهم السلام) را معصوم و دور از هرگونه خطا قرار داده است تا هرچه مى‌فرمایند و هر رفتارى که انجام مى‌دهند، براى ما قابل اقتدا و تبعیت باشد. درباره عظمت این نعمت هرچه بیندیشیم و خدا را براى آن شکر کنیم، کم است. اگر وجودهاى مقدّس معصومان(علیهم السلام) نبودند، ما از گفتار و رفتارشان نمى توانستیم اقتباس


1. العاملى النباطى البیاظى، الصراط المستقیم، ج 2، ص 55؛ طبرسى، الاحتجاج، ص 17؛ تفسیر امام حسن عسکرى(علیه السلام)، ص 243؛ علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 2، ص 5.



کنیم و عاقبت به همان جهالت‌ها و گمراهى‌هایى که فرقه‌هاى گوناگون در گوشه و کنارِ دنیا به آن دچارشده اند، مبتلا مى‌شدیم.

الگوى ما در هر عصر و زمان، سیره پیامبران و امامانى است که خداوند بزرگ سیره هدایتگرانه شان را اسوه زندگانى ما قرار داده است: أُولئِکَ الَّذِینَ هَدَى اللّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ؛(1)ایشان کسانى هستند که خداوند، هدایتشان کرده است؛ پس به هدایت ایشان اقتدا کُن!

اکنون بنگریم که اسوه و الگوى قرآنى ما در مقابله با دشمنان اسلام (کافران و منافقان)، کیست، و در دورانِ خطیرِ آخرالزّمان، در مواجهه با فتنه انگیزى دشمنان و شبهه انگیزى منافقان چگونه باید ایستادگى کرد.




منبع : آثار آیت الله مصباح یزدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی