ولایـــــــــــــــــــــــــــت

وبلاگ ولایت برای مقابله با جنگ نرم دشمن فعالیت میکند و گوش به فرمان رهبر عظیم الشأن انقلاب میباشد

ولایـــــــــــــــــــــــــــت

وبلاگ ولایت برای مقابله با جنگ نرم دشمن فعالیت میکند و گوش به فرمان رهبر عظیم الشأن انقلاب میباشد

ولایـــــــــــــــــــــــــــت
الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم
بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم.
(شهید شوشتری)

و اینک برآنیم تا در فضای سایبری توصیه های گهربار امام خامنه ای را روشنی مسیرمان گردانیم و در این میدان جنگ نرم هم جهادگونه حرکت کنیم.
و ای رهبر عزیز از شما متشکریم که با وجود سراسر نور خود مسیرمان را روشن کردی تا در دره های تاریک راه نیافتیم.
جانم فدای یک لحظه عمرت ای امام
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی

راه‌هاى تقویت رابطه ولایى با امام زمان(علیه السلام)



حال که فهمیدیم باید خالصانه به اولیاى خدا عشق ورزید و خود را در برابر آن‌ها باخت و فدا کرد، چه کنیم که بدین مقام والا دست یابیم؟


1. تقویت رابطه عارفانه

هرقدر معرفت ما به اولیاى خدا بیش‌تر شود، اثر طبیعى اش این است که رابطه ولایت هم قوى‌تر و بیش‌تر خواهد شد.

معرفت امام زمان عجل اللّه تعالى فرجه الشریف از معرفت خدا جدا نیست. به هر میزان که معرفتمان به حضرت بیش‌تر باشد و ارتباط آن جناب را با خدا بیش‌تر بشناسیم، معرفت ما به خدا افزون‌تر خواهد شد.

این بزرگواران چه اندازه با خدا ارتباط دارند؟ آیا فقط به همین اندازه است که مانند یک راوى صادق، احکام را براى ما بیان کنند یا مطلب از این‌ها خیلى بالاتر است؟

 

قلب امام زمان، تجلّى‌گاه خواست خدا

امامان معصوم(علیهم السلام) کسانى هستند که در دلشان چیزى جز آن چه خدا مى‌خواهد، ظهور نمى کند: قُلوبُنَا أَوعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللَّهِ فَإِذَا شَاءَ شِئنَا؛(1)در دل‌هاى ما فقط خواست خدا شکل مى‌گیرد؛ پس هر آن چه را که او بخواهد، ما مى‌خواهیم. قلب پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و حضرت زهرا(علیها السلام) و امامان معصوم(علیهم السلام) تجلّى گاه خواست و اراده خدا است. در مرتبه اوّل، این چهارده نور پاک و در مرتبه بعد، سایر اولیاى خدا طورى هستند که فقط چیزى را که خدا مى‌خواهد، در دل آن‌ها پیدا مى‌شود. هنگامى که ایشان به چیزى میل پیدا مى‌کنند، خدا خواسته است که این میل را داشته باشند؛ چرا که قلوب ایشان، تجلّى گاه اراده و مشیت خدا است.

 


1. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 50، باب 18، ح 35.



با توجّه به این حقایق است که ولایت پذیرى اهل‌بیت(علیهم السلام) توجیه مى‌یابد که چرا باید ایشان را دوست بداریم و از ایشان پیروى کنیم؟ پاسخش این است که محبّت اهل بیت(علیهم السلام) و تبعیّت از ایشان، همان محبّت و اطاعت خدا است. اگر خدا را نیز دوست مى‌داریم، باید ایشان را دوست بداریم و اگر از خدا اطاعت مى‌کنیم، باید از ایشان هم اطاعت کنیم: مَن أَطاعَکُم فَقَد أَطَاعَ اللَّهَ؛ هر که از شما اطاعت کند، از خدا اطاعت کرده است. این بدان دلیل است که معصومان(علیهم السلام) چیزى جز سخن خدا ندارند. براى خودشان شأنى جدا از عبودیت اللّه قائل نیستند. هیچ استقلالى از خودشان ندارند. اگر تعبیر فناى فى اللّه تعبیر درستى باشد، بالاترین و برترین مصداقش ایشان هستند.

 

2. اظهار محبّت خالصانه

رابطه ولایى ما با مولایمان فقط با شناخت برقرار نمى شود؛ بلکه خداوند، ساختمان روحى انسان را به گونه‌اى آفریده است که با فکر و عمل ساخته و پرداخته مى‌شود. مسأله ولایت فقط با اندیشیدن و تصمیم گرفتن حل نمى شود: الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ. به همان اندازه که ایمان واقعى باشد، در عمل تأثیر مى‌گذارد و وقتى عمل تحقّق یافت، ایمان تقویت مى‌شود. بین ایمان و عمل، رابطه متقابل برقرار است. اگر مى‌خواهید ایمانتان تقویت شود، حتماً باید بیندیشید تا معرفتتان بیش‌تر شود. هم رابطه امام زمان(علیه السلام) را با خدا بیش‌تر بشناسید و هم این رابطه را به صحنه عمل بیاورید. شب میلاد امام زمان(علیه السلام) به حضرت اظهار محبّت کنید. به دوستان امام عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشریف هدیه بدهید. چه سنّت خوبى گذاشته اند که در این ایّام، به هرکس که نامش مهدى است، احترام مى‌کنند و به او هدیه و جایزه مى‌دهند. ما همه گوشت و پوستمان با نام مهدى ارواحنا فداه روییده و بزرگ شده است. زندگیمان در پرتو نام اهل بیت(علیهم السلام) شکل گرفته است و پیش مى‌رود. همه چیز ما مال آن‌ها است.

گاهى اشخاصى را به جهت این که اصطلاحات فقه و اصول یا فلسفه و کلام ما را بلد نیستند، جاهل و عوام مى‌شمریم؛ امّا میان همین‌ها گاهى افرادى پیدا مى‌شوند که مرتبه

ایمانشان چنان آن‌ها را بالا برده است که اگر سال‌ها با تمام سرعت نیز بتازیم، به گَرد راهشان هم نمى رسیم.

خلاصه، رابطه ولایت فقط با درس خواندن درست نمى شود. درس را باید خواند؛ چرا که واجب، و کوتاهى کردن در آن حرام است؛ امّا همه اش با این درس خواندن درست نمى شود. بکوشیم با اهل بیت(علیهم السلام) رابطه عملى پیدا کنیم. براى محبّت اهل بیت(علیهم السلام) انفاق کنیم؛ هر چقدر که برایمان میسّر است؛ براى مثال اگر صد تومان پول دارى، امشب بگو مى‌خواهم این صد تومان را به عشق امام زمانم به دوستان فقیر او بدهم. به کسى هم نگو. کسى هم نفهمد. بگو اگر خدا به سبب این، مرا به جهنّم هم ببرد، به عشق و محبّت مولایم این کار را مى‌کنم. اثر این، از هزار سال عبادت براى تو بیش‌تر است. براى این که در آن عبادت‌ها امید ثواب وجود دارد. تو بگو این کار را به عشق امام زمان(علیه السلام) انجام مى‌دهم؛ چه ثواب داشته باشد و چه عقاب.

گاهى میان افراد عادى، این گونه آدم‌هاى عاشق پیدا مى‌شوند. آن وقت آن‌ها خیلى بر ما تقدّم دارند. بکوشید مقدارى روحیه مروّت و عاشقى هم پیدا کنید. یاد گرفتن اصطلاحات همه چیز نیست.

نکته مهمى که ممکن است براى بسیارى از ما مورد غفلت باشد، این است که بسیارى از ما دعا و توسّل داریم؛ گریه و عزادارى داریم؛ مجالس سرور هم برقرار مى‌کنیم؛(1) امّا آیا نیّتمان در این اعمال، خالصانه براى خدا است؟ خالص کردن نیّت‌ها قدرى همّت و زحمت مى‌خواهد. بکوشیم این خلوص را کسب کنیم. ارزش کار کوچکى که خلوص داشته باشد، از هزاران کارى که آرایه و پیرایه داشته باشد، بیش‌تر و بالاتر است. در حدیث قدسى آمده است:

أَنَا خَیرُ شَریک وَ مَن أشرکَ مَعِىَ شَریکاً فِى عَمَلِهِ فَهُوَ لِشریِکىِ دُونى لِأنّى لَا أقبَلُ إلاّ مَن خَلِصَ لِى؛(2)

من بهترین شریکم. هرکس در کارى که انجام مى‌دهد، شریکى براى من قرار


1. ابن فهد حلّى، عدّة الدّاعى، ص 217.

2. علامه مجلسى، بحار الانوار، ج 72، ص 304، ابن فهد حلّى، عدّة الدّاعى، ص 217.



دهد، سهم خودم را به آن شریک وا مى‌گذارم؛ براى این که من هیچ عملى را قبول نمى کنم، مگر آن که خالصانه براى من باشد.

خداوند دوست دارد که همه کارهایمان خالصانه براى او باشد. امام زمان(علیه السلام) نیز که قلبش خاستگاه اراده و مشیت خدا است، دوست دارد فقط او را دوست بدارید.

زخارف دنیا ارزش آن را ندارد که مؤمن بدان دل ببندد. ارزش قلب مؤمن بسیار والاتر از این است که جایگاه پول، اتومبیل، و خانه دیگر مظاهر دنیایى قرار گیرد.(1) آن جا که جایگاه پول شده، بانک است، نه دل مؤمن؛ آن جا که جایگاه اتومبیل شده، گاراژ است، نه قلب مؤمن؛(2) قلب مؤمن، عرش خداوند رحمان است. قلب بنده مؤمن، بارگاه و تجلّى گاه کبریا است: لَم یَسَعُنِى سَمَائِى وَ لاَ أرضِى وَ وَسَعَنِى قَلبُ عَبِدِىَ المُؤمِن؛(3) نه آسمانم و نه زمینم هیچ یک گنجایش مرا ندارد و فقط قلب بنده مؤمنم گنجایش مرا دارد.

 

3. برقرارى رابطه عاشقانه

بکوشیم با سیّد و آقایمان رابطه‌اى عاشقانه برقرار، و آن را تقویت کنیم و بدانیم که این ارتباط، امرى حقیقى است. اگر صد سال پیش‌تر به ما مى‌گفتند: انسان از این جا که نشسته است مى‌تواند با آن طرف کره زمین ارتباط برقرار کند و با آشنایانش حرف بزند و صورت ایشان را ببیند، باور نمى کردیم. بشر در آن زمان نمى دانست که با امواج الکترومغناطیس یا با تصویرهاى تلویزیونى یا ارتباط‌هاى تلفنى مى‌شود ارتباط برقرار کرد؛ امّا این امواج در همان زمان نیز موجود بوده اند. در قلمرو مسائل روحى و معنوى روابطى وجود دارد که من و شما نمى دانیم. همان طور که در این عالم، قوه جاذبه‌اى وجود دارد که اثر مى‌کند و ما نمى فهمیم. در گستره دل ما نیز چنین رابطه‌اى برقرار است و


1. آن دل که به یاد تو نباشد، دل نیست قلبى که به عشقت نتپد، جز گِل نیست. (حضرت امام خمینى(رحمه الله)، دیوان، ص 99)

2. پاره‌اى گوشت نام دل کردى دل تـحـقیـق را بـهـل کـردى

آن چه دل نام کرده‌اى به مجاز رو به پیش سگان کوى انداز

آن بود دل که وقت پیچاپیچ جز خدا اندر او نیـابى هیـچ.    (سنایى غزنوى، گزیده حدیقة الحقیقه، ص 151)

3. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 58، ص 39، باب 4، ح 61.



واقعیت دارد. روح آدمى مى‌تواند با روح والاى معصومان(علیهم السلام) ارتباط یابد. این رابطه خیلى مهم‌تر از رابطه برقرار کردن با شخصى است که در امریکا یا در مریخ زندگى مى‌کند؛ امّا چقدر مهم است که انسان بتواند از همین جا که نشسته است، با امام زمان ارواحنافداه ارتباط یابد؛ با کسى که همچون اجداد پاکش(علیهم السلام) به ساحت قدس الاهى متّصل است؛ همان گونه که امیرمؤمنان على(علیه السلام) محو و فانى در ذات خدا بود: فإِنَّهُ مَمسُوسٌ فِى ذَاتِ اللّهِ.(1)

بعضى‌ها گمان مى‌کنند چنین رابطه‌اى، یک ارتباط شاعرانه است. مسأله از این‌ها خیلى بالاتر است. براى برقرارى این ارتباط، شما نیاز ندارید با شبکه رایانه‌اى ارتباط داشته باشید. کلیدش دست خود شما است. همین که توجّه پیدا کنید، کلید دل را زده اید و ارتباط برقرار مى‌شود. حالا آیا مى‌ارزد که این ارتباط را داشته باشید یا نه؟! امروز ولى اللّه الاعظم، حضرت صاحب الامر عَجَّل اللّه تَعالى فَرَجَهُ الشَّریفْ، امام و مولاى همه ما است. شما هرجا و در هر حالى که باشید مى‌توانید این رابطه را برقرار کنید. آیا مى‌ارزد یا نمى ارزد؟!

ببینید چه گنجى در اختیار ما است و آن را نشناخته ایم و قدرش را نمى دانیم. ببینید چه ستمى مى‌کنند کسانى که مى‌خواهند این معرفت‌ها را از ما بگیرند و هستى را در روابط محض این جهانى محصور کنند. انبیا و اولیا چه خون دلى خوردند تا این معارف را در دل‌هاى مؤمنان تقویت کرده، کاشتند، و آبیارى کردند و به ثمر رساندند؛ امّا بعضى با یک سخنرانى، با یک القاى شبهه، با یک مقاله مى‌خواهند همه این معارف را بر باد دهند. آیا جنایتى بالاتر از این مى‌شود؟! این جنایت بالاتر است یا قتل نفس؟! خون هزاران انبیا و اولیاى خدا ریخته شد تا این ایمان‌ها در دل مردم پدید آمد. این ایمان‌ها ارزشش از خون بیش‌تر است. آن خون‌ها ریخته شد تا این ایمان‌ها پدید بیاید. آن وقت این معرفت‌ها و ایمان‌ها را با یک سخنرانى ساده و با یک شبهه معرفت شناسانه بگیرند و بدزدند. باید در زمینه‌هاى گوناگون بکوشیم تا بتوانیم در برابر این امواج گمراهى مقاومت کنیم. اوّل باید ایمان خودمان را حفظ کنیم و بعد دست دیگران را بگیریم و از گمراهى‌ها برهانیم. کلید این را هم به ما داده اند. گنج‌هایى در اختیار ما است که باید بکوشیم و از آن‌ها بهره بگیریم.

 


1. علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 39، ص 312، باب 88، ح 5.



عزیزان من! عبادت‌هاى عاشقانه را فراموش نکنید. اگر هنوز عاشقانه عبادت کردن را یاد نگرفته ایم، یاد بگیریم. گاهى انسان نماز شب مى‌خواند تا روزى اش فراوان شود. چنین عبادتى خیلى نازل، و چنین همتى خیلى پست است ؛ گرچه در مقایسه با کسى که نماز شب نمى خواند، خیلى خوب است. گاهى انسان از یاد معشوقش، به خواب نمى رود. چگونه ممکن است آدمى کسى را دوست داشته باشد و به یادش نباشد. عبادتى ارزش والا مى‌یابد که از روى عشق و محبّت پروردگار صورت پذیرد. امام على(علیه السلام) مى‌فرماید:

مَا عَبدتُکَ خَوفاً مِن نَارِکَ وَ لاَ طَمَعاً فى جَنَّتِکَ وَ لکِن وَجَدتُکَ أَهلا لِلعِبادَةِ فَعَبَدتُکَ.(1)

تو را از روى ترس از آتش و براى بهشت نمى پرستم؛ بلکه تو را مى‌پرستم؛ چون پرستیدنى هستى و فقط تو سزاوار پرستشى.

من تو را نپرستم، چه کنم؟! حضرت در جاى دیگر مى‌فرماید:

و لکنّى أعبدهُ حبّاً له؛(2)

تو را بندگى مى‌کنم؛ چون دوست داشتنى هستى.

عبادت عاشقانه مى‌تواند انسان را خیلى سریع بالا ببرد.

ادّعاى عبادت عاشقانه آسان، امّا عملش مشکل است. براى پیشرفت در این مسیر، باید دست کم در هر شبانه روز، یک عمل عبادىِ خالصانه را تمرین کنیم بدین صورت که نیّت کنیم اگر خداوند در ازاى این عبادت، هیچ مزدى هم به من ندهد، این عبادت را انجام مى‌دهم؛ چون او دوست دارد، و اگر همّت کسى بالاتر باشد، مى‌گوید: اگر خدا بخواهد به سبب این عبادت مرا به جهنّم نیز ببرد، آن را انجام مى‌دهم؛ چون مى‌دانم او انجام این عمل را دوست دارد؛ البتّه هرگز چنین نیست؛ زیرا خداوند به هر چیزى که دوست بدارد، پاداش مى‌دهد. از عرصه محبّت پروردگار، طمع‌ها چنان باید بیرون برود که فقط دوستى و محبّت خداوند حاکم باشد. بکوشیم بر یک کار عبادى کوچک، همچون خواندن دو رکعت نافله یا قرائت یک صفحه قرآن، به طور روزانه مداومت کنیم یا در جهت


1. بحار الانوار، ج 41، ص 14، باب 101، ح 4.

2. همان، ج 70، ص 17، باب 43، ح 9.



تطهیر عواطف و پاک کردن عشق و محبّت از ناخالصى‌ها، مولایمان صاحب الزّمان(علیه السلام) را (هر چند روزى چند لحظه) خالصانه یاد کنیم یا دعاى عهد حضرت را با همین نیّت بخوانیم یا توسّلى خالصانه به حضرت داشته باشیم و خطاب به مولایمان بگوییم: در ازاى این توسّل چیزى از شما نمى خواهم؛ بلکه چون شما را دوست دارم، مى‌خواهم به یاد شما باشم. چنین عبادتى بر صد سال عبادتى که با نیّت‌هاى دیگر انجام بگیرد، برترى دارد و انسان را بیش‌تر بالا مى‌برد. اگر کارهاى خالصانه در زندگانى کسى مداومت یابد، توفیق او بیش‌تر و بیش‌تر مى‌شود تا جایى که محبّت خالصانه، تمام زندگى او را فرا مى‌گیرد و به جایى مى‌رسد که مى‌گوید:

إِنَّ صَلاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیایَ وَ مَماتِی لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ.(1)

نماز و تمام عبادت‌هاى من و زندگى و مرگم، همه براى خداوند، پروردگار جهانیان است.

در مناجات شعبانیه از خداوند چنین مى‌خواهیم:

إِلهِى هَب لِى کَمالَ الإِنقِطَاعِ إِلیکَ.

خدایا! چنان کن که از همه چیز و همه کس جز تو بِبُرم.

وَ أَلحِقنِى بِنُورِ عِزِّکَ الأَبهَج فَأَکونَ لَکَ عَارِفاً وَ عَن سِوَاکَ مُنحَرِفاً.(2)

خدایا! مرا به نور مقام عزّتت که بهجت و نشاطش از هر لذّت دیگر بالاتر است، ملحق کن تا آن که فقط شناساى تو باشم و از غیر تو روى گردانم.

تقدیم جار و مجرور، مفید حصر است. فَأَکونَ لَکَ عَارِفاً وَ عَن سِوَاکَ مُنحَرِفاً؛ یعنى تا فقط تو را بشناسم و از غیر تو روى بگردانم.

این مناجات‌ها را به ما آموخته اند تا بخوانیم و بفهمیم و به دنبالش برویم. بکوشیم چنین رابطه خالصانه و عاشقانه‌اى را بین خود و خدا و اولیاى خدا برقرار کنیم. چنین امرى شدنى است؛ امّا همّت مى‌خواهد.

 


1. انعام (6)، 162.

2. قسمت‌هایى از مناجاتِ شریف شعبانیه که از مناجات‌هاى همیشگىِ اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) بوده است. (ر.ک: شیخ عبّاس قمى کلیات مفاتیح الجنان، اعمال مشترکه ماه رمضان)




منبع : آثار آیت الله مصباح یزدی


نظرات  (۲)

با سلام

وبلاگ شما در سایت "نقل قول" ثبت گردید

با لینک ما، "نقل قول" را به دوستان خود معرفی کنید

چشم به راه مطالب خوب شما هستیم..

یاعلی
پاسخ:
سلام
چشم
یاعلی ع
با تشکر از ارسال مطلب شما به سایت "نقل قول"

مطلب شما با لینک زیر درج گردید:

http://www.naghleghol.ir/index.php/religion-2/64-%D8%B1%D8%A7%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%D9%89-%D8%AA%D9%82%D9%88%DB%8C%D8%AA-%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%89-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85
منتظر مطالب خوب شما هستیم.

با لینک سایت ما ، "نقل قول" را به دوستان خود معرفی نمایید.

هدیه ی ما به شما:
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :زیبنده است که دانشمند کم خنده باشد و پُر گریه، شوخى نکند، داد و فریاد نکشد، ستیزه و بحث و مجادله نکند، اگر سخن گفت سخن حق بگوید و اگر خاموش ماند، از باطل خاموشى گزیند، اگر وارد بحث شد با ملایمت وارد شود و اگر از بحث کنار کشید با بردبارى کنار کشد.
پاسخ:
ممنون
انشاءالله بیشتر باهم ارتباط داشته باشیم
یاعلی ع

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی